گوشه گوشه
۱. یاد اون شبی افتادم که توی تخت خوابم عمیق وشدید گریه کردم. از اینکه یه نفر بهم گفته بود رهاا کن. تو رو هیچ دانشگاهی نمیخواد.
۲. سهم ما از روبرو شدن با خارجی ها فقط هندیاش بود؟
۳. گریه نکرده بودم عمیق. خیلی وقت میشد. فکر کنم آخرین بار...یادم نمیاد.
۴. برای اون کنج رواق که چادرتو میکشی تو صورتت و گریه میکنی دلم لک زده
۵. اون شلی که توی رخت خوابم عمیق و شدید گریه کردم فقط خواهرم آرومم کرد. امروزم خواهرم آرومم کرد..
۶. چقدر هجوم این حجم از استرس برام ترسناکه.
۷. گردن دردام دوباره شروع شده.
۸. فردا توی رواق برای شادی همه مون دعا میکنم.
+ نوشته شده در سه شنبه یکم شهریور ۱۴۰۱ ساعت 1:29 AM توسط کاف
|